معنی غصه پرور در لغت نامه دهخدا

غم پرور. پرغصه:، سنگ در آبگینه خانه چرخ، این دل غصه پرور اندازد.، خاقانی

معنی غصه پرور - جستجوی لغت در جدول جو

فرهنگ فارسی عمید

لغت نامه دهخدا

آنکه مردم ضعیف و حقیر و زیر دستان خود را پرورش دهد و به مقام و مرتبهای برساند

غصه خورنده، کسی که غم می خورد

آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد

(کَلْ لَ / لِ پَرْ وَ)

کله پروار. (ناظم الاطباء). رجوع به کله پروار شود

(غَ رَ)

تربیت کننده ذرّه. مجازاً، مربّی زیردستان و برکشندۀ آنان

(دَ / دِ)

پروردۀ غم. آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد: خواهر غم پرور

(بَ)

غم خورنده. اندوهگین:
ناامیدان غصه خور مائیم
عبرت کار یکدگر مائیم.
خاقانی.
از دم روزه دهن شسته به هفت آب و زمی
هفت تسکین دل غصه خور آمیخته اند.
خاقانی

تربیت کننده ذره، آنکه کسان و خدمتکاران خود را ترقی دهد مربی زیر دستان. کوچک پرور، سرپرست دلسوز

آنکه گله و رمه را پرورش دهد کسی که بتربیت اغنام و احشام پردازد

انداکن انداگن اندوهگین کسی که غم خورد اندوهگین، کسی که غم و اندوه را در دل دارد و اظهار نکند (خصوصا)

آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد